دو روزه از خستگی از ساعت نه شب به بعد خوابم به زور چشمامو باز نگه میدارم
دیروز که صبح تا ظهر اینطرف و اونطرف دانشگاه میرفتم برا ثبت نام و عصر هم دوتا کلاس داشتم
امروز هم صبح کلاس داشتم عصرم دانشگاه بودم
فیزیک 1
با استادی که سه بار تکرار میکرد اونم درس های دوم دبیرستان و
و من می خواستم خفش کنم
بچه های کلاس هم خط به خط حرف هاشو مینوشتن و سوال میپرسیدن
و اون هارو هم می خواستم خفه کنم
فردا از هشت صبح تا شش دانشگاه م
خدا به خیر بگذرونه
بعد یه تابستون پر از بیکاری این کلاس اون کلاس رفتنامو